آسمونه بی ستاره

میخواهم پرواز کنم

به نام ستاره ی شب تاریکم

یک شب خوب توی آسمون

یک ستاره چشمک زنون

خندید و گفت : کنارتم تا آخرش تا پای جون

ستاره ی قشنگی بود . آروم و ناز و مهربون

ستاره شد عشق منو , منم شدم عاشق اون

اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون

ماه اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون

ستاره رفت , با رفتنش منم شدم بی هم زبون

 

حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به آسمون...



+نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:55توسط نادیا | |